- کیسه دار
- آنکه دارای کیسه است، شخصی را گویند که چیزها بهنگام ارزانی بخرد و نگاه دارد و در ایام گرانی بفروشد
معنی کیسه دار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گروهی از پستانداران که در زیر شکم آن ها کیسه ای است که بچه های خود را در آن می پرورانند
دارای رشته و نوار جمع ریسه داران. یا ریسه داران گیاهانی که اندام رویشی آنها از ریسه به وجود آمده است. گیاهانی که ساختمان سلول آنها از سلولهای ساده و یک نواختی بنام ریسه میباشد تالوفیتها
آنکه دارای کینه است دشمن، انتقام جو
کینه توز، آنکه در دل از کسی کینه دارد، کینه کش، انتقام گیرنده
اکالیفا
آنکه آیینه در پیش دارد تا عروس و جز او خویشتن را در آن بینند، سر تراش سلمانی گرای دلاک حجام
کبوتری که خال سیاه در سینه دارد
ویژگی درختی که میوه بدهد
سرباز یا سپاهی که دارای نیزه باشد
کسی که کلاه بر سر دارد، کنایه از پادشاه
آنکه آیینه پیش روی کسی نگه دارد تا چهرۀ خود را در آن ببیند، آرایشگر، سلمانی
هر گیاهی که ریشه دارد، کنایه از شخص اصیل و نجیب، بااصل و نسب
نوعی مار: (قدرت انگیخته زخاک انفاق کاسه ماری بصورت آدم) (حکیم شرف الدین)
تختدار اورنگ دار صاحب کرسی خداوند کرسی، حاکم
حالت و کیفیت کینه دار: بیا با ما مورز این کینه داری که حق صحبت دیرینه داری. (حافظ)
دارنده گیاه صاحب نبات، مرغزار علف زار
درخت باردار مثمر: ... (و بر درختان میوه دار زحمت خار جگر خوار ظاهر گشت)
مسلح به نیزه
دیده بان، سرباز یا قراول که بالای بلندی بایستد و هر چه از دور ببیند خبر بدهد، دیدبان، نگاهبان، قراول، دیده ور
دارنده پیه باپیه 0، دارنده پیه بسیار بسیار پیه
کلاه دار، آنکه کلاه بر سر دارد، پادشاه
دزدی که پول مردم را از جیب آنان می دزدد، جیب بر
آدم مدبر و تیز هوش و سریع الانتقال و با ذوق
دزدی که عیار است و زر از کیسه مردم در رباید
آنچه از نمد پوشیده شده. یا سپر کیل دار. سپری که از موی بز پوشیده باشند: بزر خشت بر سر سپر کیل دار گذشت و بدیگر سوا فکند خوار. توضیح کسره اضافت و صفی بمناسبت وزن شعر حذف شده (ایضا ح)